zondag 10 juli 2011

زمانی که روزنامه نگاران ایران دارای سندیکا شدند.به بهانه ٤٩ مین سال تأسیس سندیکای روزنامه نگاران ایران

21 تیرماه 1341 (دهم جولای 1962) اعلامیه ایجاد سندیکای روزنامه نگاران ایران حاوی هدف از تشکیل آن به امضای هیات موسس رسید و جهت انتشار به روزنامه های تهران داده شد ولی آن را چاپ نکردند. تا آن روز 33 تن از روزنامه نگارانی که در اجتماع نهایی خود در پارک شهر تهران [باغ سنگلج] بر هدف از تاسیس سندیکا صحه گذارده بودند متن آن را که بعدا تنظیم و تایپ شده بود امضاء کرده بودند. تا این زمان اتحادیه ها و انجمن های مطبوعاتی ایران را ناشران و مدیران نشریات ایجاد کرده بودند و این بار اهل قلم. موسسان سندیکا محوطه باز پارک شهر را از آن جهت انتخاب کرده بودند که نتوانسته بودند جای دیگری برای تشکیل اجتماع خود بیابند و شتاب آنان از انتشار اعلامیه امضاء شده این بود که علی امینی نخست وزیر وقت و از مشوقّان تاسیس سندیکا در پی اختلاف نظر با شاه برسر بودجه ارتش تهدید به کناره گیری کرده بود و معلوم نبود که پس از تغییر کابینه، حامی دیگر آن (نصرت الله معینان مسئول وقت انتشارات و رادیو کشور) در این سمت باقی بماند. طبق اعلامیه موسسین، سندیکا یک بنیاد حرفه ای و برای حفاظت از حقوق روزنامه نگاران و حرفه روزنامه نگاری بود لذا پروانه آن را وزارت کار باید صادر می کرد. 
     


نخستین مجمع عمومی سندیکا 24 آبان همان سال برگزار و مسعود برزین را به سمت دبیر انتخاب کرد. در این رای گیری که تمامی نویسندگان، خبرنگاران و مترجمان وقت نشریات، خبرگزاری پارس، رادیوها و تلویزیون غیر دولتی (ثابت پاسال) شرکت کرده بودند داریوش همایون با اختلاف چند رای دوم شده بود. ذبیح الله منصوری هم رئیس هیات مدیره شد. بعدا وزارت فرهنگ اجازه داد که از آن پس جلسات مجمع عمومی سندیکا در تالار مدرسه فیروزکوهی (خیابان آشیخ هادی) برگزار شود. با تاسیس سندیکا، روزنامه نگاران ایران امنیت شغلی یافتند و دارای قرارداد کار و مصون از تعرض شدند. با وجود این، اخراج بدون دلیل آنان از کار و عمدتا بدون پرداخت غرامت از سال 1358 (یک سال پس از انقلاب) آغاز و بتدریج نود درصد آنان خانه نشین شدند. سندیکا شغل دیگر داشتن روزنامه نگار را مغایر ژورنالیسم حرفه ای می دانست. از آغاز انقلاب سال 1357، سندیکا برضد سانسور بپاخاست و بعدا اعتصاب عمومی مطبوعات اعلام کرد که 62 روز طول کشید. سندیکا از اواخر سال 1360 (1981) عملا فعالیتی نداشته، ولی انحلال آن تا به امروز اعلام نشده است [گویا وزارت کار از تجدید پروانه طفره رفته است]. از کارهای سندیکا ساختن یک مجتمع مسکونی برای 122 روزنامه نگار بوده است. سندیکا در مرکز تهران زمینی خریده بود تا برای خود ساختمان و باشگاه [باشگاه مطبوعات] بسازد و .... این زمین و ساختمان نیمه تمام آن ظاهرا به جای خود باقی است.
برگرفته شده از :   

woensdag 6 juli 2011

دیروز ، امروز، بالاترین

دیروز ، امروز، بالاترین
برای اولین بار این ٦-٧ ماه پیش از انتخابات خونین ٨٨ بود که با وبسایت «بالاترین» آشنا شدم . پیش از آن مدتها بود که در وبسایت «کلوپ دات کام» سعی در دادن اطلاعات صحیح و بروز به جمعی از دوستان می کردم و در خلال آن بنا بر اقتضائات روز با دوستان در مباحث مختلف وارد بحث و گفتگو می شدم .  وبسایت «بالاترین» به مثابه بانک اطلاعاتی مطمئن ، بروز ، بیطرف و قابل اعتمادی بود که در این راستا کمک شایانی به عیان شدن حقیقت و رد و بدل شدن سریع اخبار و اطلاعات صحیح می کرد ، اخبار و اطلاعاتی که به سبب محاق و اشراف حاکمیت یا منعکس نمی شد و یا چگونگی انعکاس آن باعث قلب واقعیت می گشت.

با بروز کودتای انتخاباتی ٨٨ اهمیت وبسایت «بالاترین» در نزد افکار عمومی دوچندان شد . انتشار و تبلیغ لینکهای افشاء کننده که راوی جنبه های پیدا و پنهان ظلم عریان عُمال حکومتی در کوچه و خیابان بود جای شکی برای همگان باقی نمی گذاشت که رسانه های مستقل و مردمی که خارج از سیطره حلقه های قدرت اند  در آگاهی دادن و تهییج مردم گاهی قادرند کاری بکنند که حتی یک حکومت با صرف هزینه های نجومیِ تبلیغاتی از انجام آن ناتوان است
 این حقیقتی بود که نه تنها حاکمیت انحصار گر که تمامی حرکتهای مخالف در داخل و خارج را به یکباره متوجه خود ساخت . فارغ از اینکه درک این واقعیت بعد از گذشت مدت کمی از وقوع موج جدید عدالت خواهی مردم ایران موسوم به «موج سبز» به مذاق حکومت انحصار گر و گروههای کوچک و بزرگ مخالفش خوشایند بود یا نه ، تلاش برای دستیابی به این امکان بی واسطهء   اطلاع رسانی در وبسایت «بالاترین» در صدر فعالیت همگی آنها قرار گرفت 

بر طرفداران حکومت وچگونگی کارکرد ایشان  هرجی نیست که آنها با اهداف مشخص فعالیت های خود را در «بالاترین» دنبال می کردند و اغلب ما بطور پیدا و پنهان از حضورو  فعالیت آنها کمابیش آگاهیم . از جهاتی و از حیث عمل به تکلیف این گروه نمره قبولی دریافت کرده اند .  اما آنچه مورد نقد این نوشتار است برآیند کارکرد آندسته از دوستانی است که تحت هر عنوان و اسمی روند ظالمانه حاکم بر کشور عزیزمان ایران را تأیید نمی کنند و به هر ترتیب خواهان دگرگونی اساسی در وضع نا به سامان جاری اند . گروه هایی با سابقه فعالیتی شاید بیش از عمر نظام فعلی یا کوتاه به اندازه کمتر از انگشتان یک دست
نگاهی اجمالی به حضور کوتاه مدت اعضا این گروها و قیاس آن با کارکرد عوامل پیدا و پنهان حاکمیت در «بالاترین»  مُبین این است که ماحصل فعالیت دوستان کمافی السابق جزء ادامه افتراق و دعواهای سابق و  پی گیری آن در «بالاترین» نتیجه خاصی نداده است . گروهایی که بجای رهایی از منیت ها و حل گشتن در حرکت عدالتخواهی مردم هنوز مانند سی و اندی سال گذشته پیوسته بر طبل ناکوک گروه مطبوع خویش می کوبند و این امکان زلال اطلاع رسانی را با پافشاری بر مبانی گروه محبوب خود مخدوش و حتی گمراه کننده جلوه می دهند چه آنکه سوابق جمیع آنها و ناتوانی همگی آنها در پیش بینی پتانسیل مردم در ایجاد این موج جدید حرکت عدالتخواهانه و حتی عدم موضع گیری واحد و یا ضد و نقیض در پیش و پس از آن  همه و همه نشان از آن دارد که دوستان از اشتباهات گذشته به تجربه ای که باید دست نیافته اند .

تمام تلاش بنده بر این است که عرض کنم باید لختی دندان بر جگر صبر نهاد و با گذشت از خواسته های گروهی و سازمانی و تأکید برخواسته های مشترک و عدم تبلیغ و تأکید بر نکات تفرقه برانگیز و حساسیت زا فقط و فقط در خدمت آگاهی بخشی و اطلاع رسانی به مردم از طریق «بالاترین» بهره ای را که باید برد . خفقان جاری و بگیر و ببندهای حکومت از احضار و توقیف خبرنگاران مستقل تا هزار و یک شکل اعمال محدود بر رسانه ها و سایر ابزار اطلاع رسانی همه و همه لزوم استفاده از روزنی بنام «بالاترین» را در جهت پیشبرد حرکت آزادی خواهی مردم ایران و نیل هر چه سریع تر به اهدافش آشکار می کند .

در هر حال به عنوان قطره ای از دریای خروشان مردم ایران که چند سالی به عنوان ناظر و خواننده مطالب و لینکهای خبری«بالاترین» این روزها عرصه این رسانه را صحنه زد و خورد گروههای مختلف معارض حاکمیت می بیند سعی کردم از فرصت استفاده کرده و در بدو ورودم به جمع بالاترینی ها با شما دوستان درد و دلی کرده باشم .
پاینده ایران